2024-03-28T21:39:48Z
https://arpp.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=927
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
آستانه ی حداقل دمایی و نیاز دمایی شب پره ی پوست خوار میوه ی پسته Arimania komaroffi (Lepidoptera: Pyralidae) Ragonot در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای
علی
گلی زاده
مهدی
بصیرت
سیدعلی اصغر
فتحی
مهدی
حسن پور
چکیده در سالهای اخیر شبپرهی پوستخوار میوهی پسته، Arimania komaroffi به صورت یکی از آفات مهم و خسارتزای این محصول در آمده است. هدف از این مطالعه تعیین آستانهی حداقل دمایی و نیاز دمایی این آفت در شرایط آزمایشگاهی میباشد که در پیشگویی زمان انجام مبارزه میتواند مورد استفاده باشد. مراحل مختلف رشدی این آفت در دماهای 25، 5/27، 30، 5/32 و 35 (1±) درجهی سانتیگراد با رطوبت 5± 65 درصد و طول دورهی روشنایی 16 و تاریکی 8 ساعت در اتاقک رشد روی میوهی پسته رقم اوحدی پرورش داده شد. آستانهی حداقل دمایی و نیاز دمایی جهت تکمیل مراحل مختلف رشدی آن با دو روش رگرسیون معمولی و ایکموتو و تاکای محاسبه شد. علاوه بر این، نیاز دمایی نسلهای مختلف آفت تحت شرایط مزرعهای و در طی دو سال 93-1392 اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بدست آمده آستانهی حداقل دمایی برای کل دورهی نابالغی این آفت (از تخم تا ظهور حشره کامل) با روش رگرسیون معمولی و ایکموتو و تاکای به ترتیب برابر 29/10 و 42/10 درجهی سانتیگراد بود. مجموع نیازدمایی برای تکمیل دورهی نابالغی از تخم تا ظهور حشره کامل این آفت با دو روش رگرسیون معمولی و ایکموتو و تاکای به ترتیب 05/826 و 11/820 درجه روز محاسبه شد. در شرایط مزرعهای مجموع دماهای موثر برای نسلهای اول، دوم و سوم به ترتیب برابر 7/763، 9/750 و 7/811 درجه روز بدست آمد که تقریباً با مطالعات آزمایشگاهی هم خوانی دارد. اطلاعات بدست آمده از این مطالعه را میتوان در پیشآگاهی و مدیریت مبارزه با آفت استفاده نمود.
آستانه ی حداقل دمایی
پسته
پیش آگاهی
درجه- روز
Arimania komaroffi
2017
08
23
1
15
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6527_50314e5cc68234495c1e9e5ac178586e.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
بررسی کارآیی تلفیق کنترل شیمیایی با هرس دامنه، در مهار بیماری پوسیدگی قهوه ای میوه ی مرکبات
یعقوب
علیان
عیسی
ناظریان
چکیده
بیماری پوسیدگی قهوهای میوهی مرکبات در اثر گونههای Phytophthora citrophthoraو Phytophthora parasitica تهدیدی جدی برای مرکبات کاری شمال ایران محسوب میشود. به منظور بررسی کارایی روشهای مختلف در کنترل این بیماری در شمال ایران، آزمایشی به صورت فاکتوریل سه عاملی (زمان مصرف قارچ کش، هرس دامنه و نوع قارچ کش) بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در پنج تکرار انجام شد. در بررسی اثرات متقابل تیمارهای قارچ کش (متالاکسیل، اکسی کلرور مس و مخلوط بردو) و هرس دامنه درطی دو سال، اختلاف معنیداری در کنترل پوسیدگی قهوهای میوه دیده شد. نتایج نشان داد که کاربرد قارچ کش اکسی کلرور مس + هرس دامنه درختان در شهریور ماه بهترین تیمار برای کنترل بیماری بود. در بررسی اثر متقابل فاکتورهای هرس و زمان مصرف قارچ کش، اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده نگردید ولی در عین حال بیشترین و کمترین درصد پوسیدگی میوه در طی دو سال آزمایش به ترتیب مربوط به تیمار ”بدون اعمال هرس + سمپاشی در شهریورماه و تیمارهرس + سمپاشی در اردیبهشت ماه “ بود. اختلاف معنیداری نیز بین تیمارهای زمان سمپاشی و نوع قارچ کش در بررسی اثر متقابل آنها وجود داشت، بهطوریکه بیشترین درصد پوسیدگی میوه مربوط به تیمار ” کاربرد متالاکسیل در شهریور ماه“ و کمترین درصد پوسیدگی مربوط به تیمار ” قارچکش اکسی کلرور مس در شهریورماه“ بود.
واژههای کلیدی: اکسیکلرور مس
فیتوفتورا
پرتقال
قارچ کش
2017
08
23
17
26
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6528_2d4ff770410a29b55e9c8a759b83ab45.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
ارزیابی مقاومت ژنوتیپ های مختلف گلرنگ به مگس گلرنگ Acanthiophilus helianthi Rossi (Diptera, Tephritidae) در کشت پاییزه
صلاح الدین
کمانگر
چکیده
برای بررسی مقاومت تعداد ده ژنوتیپ گلرنگ، شامل: "˝سینا"، "آلمانه درشت"، "محلی مرند"، "IL111"، "محلی اصفهان"،" 411"، "سیریان "، "لساف "، "دینسر " و "S-541" در کشت پاییزه، به مگس گلرنگ، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گریزه سنندج در طی دو سال زراعی (91-90 و 92-91) انجام شد. در این آزمایش شاخصهای شدت و میزان آلودگی، خسارت، عملکرد، وزن هزار دانه و درصد روغن در کرتهای مختلف، محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس درصد غوزههای آلوده، تعداد لارو- شفیره، درصد و تعداد بذور صدمه دیده، وزن هزار دانه، درصد روغن دانه و عملکرد محصول بیانگر وجود اختلاف آماری معنیدار در سطح یک درصد بین تیمارهای آزمایشی بود. بر اساس مقایسهی میانگین دادهها، ژنوتیپهای "محلی اصفهان" و " لساف" بیشترین و ژنوتیپ "سیریان" کمترین درصد غوزههای آلوده را دارا بودند. همچنین ژنوتیپهای "محلی اصفهان" بیشترین و "محلی مرند" کمترین تعداد لارو و شفیره را در غوزه داشتند. از نظر درصد بذور صدمه دیده، ژنوتیپ "لساف" از سایر ژنوتیپها حساستر بود و به لحاظ تعداد بذور صدمه دیده، ژنوتیپ "محلی اصفهان" بیشترین و ژنوتیپهای "سیریان" و "محلی مرند" کمترین تعداد بذور صدمه دیده را داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده، ژنوتیپهای مورد بررسی در دو گروه اصلی قرار گرفتند. گروه اول که کمترین درصد غوزههای آلوده، کمترین تعداد لارو و شفیره در غوزه و پایینترین درصد و تعداد بذور صدمه دیده را دارا بودند و میتوان آنها را به طور نسبی مقاوم به مگس گلرنگ برشمرد که شامل ژنوتیپهای: "سیریان"، "محلی مرند"، "سینا"، "411" و "IL111" بودند و در بین آنها رقم "سیریان" و ژنوبیپ "محلی مرند"، مقاومتر بودند. گروه دوم که بیشترین درصد غوزههای آلوده، بیشترین تعداد لارو و شفیره در غوزه و بالاترین درصد و تعداد بذور صدمه دیده را دارا بوده و میتوان آنها را حساس به مگس گلرنگ در نظر گرفت، عبارت بودند از: ژنوتیپهای "محلی اصفهان"، ""لساف،""S-541، "دینسر" و "آلمانه درشت" که در این بین، ژنوتیپهای "محلی اصفهان" و "لساف" از بقیه حساستر بودند.
واژه های کلیدی: گلرنگ
ژنوتیپ
مقاومت
مگس گلرنگ
2017
08
23
27
35
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6529_99edebe5974ca9d7ae1912f0c2cd8746.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
مقایسهی رشد قارچ Aspergillus parasiticus و Aspergillus flavus در شرایط مختلف دما، رطوبت و pH
سید مسلم
موسویان
مصطفی
درویش نیا
حشمت اله
خسروی نیا
چکیده
قارچهای Aspergillus parasiticusو Aspergillus flavusاز مهمترین عوامل آلودهکنندهی موادغذایی و دارای قابلیت تولید توکسینهای سرطانزا میباشند. آگاهی از شرایط بهینهی رشد، به کنترل و ممانعت از آلودگی و سمزایی این قارچها کمک میکند. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر دما، pH و میزان رطوبتبذر بر رشد این دو گونه قارچ اجرا شد. تاثیر رطوبت بذر (در سطوح 15، 18، 21، 24، 27 و 30 درصد) و دما (در سطوح 18، 22، 25، 28، 31 و 34 درجهی سانتیگراد) در محیطکشت PDA و تاثیر pH (در سطوح 3، 4، 5، 6 و 7) در محیط کشت PDB مورد بررسی قرار گرفت. برای مشخص کردن توکسینزا بودن قارچها از محیط کشت نارگیل-آگار استفاده شد. میزان رشد قطری قارچ ها و وزن خشک میسلیوم قارچی در تیمارهای مختلف در 4 تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی ارزیابی شد. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار SAS 9.1 انجام شد.شرایطبهینهی رشد برای A. parasiticus، دمای 31 درجهی سانتیگراد، 5=pH و رطوبت بذری 27 درصد و برای A. flavus دمای 28 درجهی سانتیگراد، 6=pH و رطوبت بذری 27 درصد تعیین گردید. همچنین این دو قارچ دارای قابلیت تولید افلاتوکسین بودند.این قارچها در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری رشد مطلوبی دارند و کاهش رطوبت بذر و دماهای پایین و خنک در انبار میتواند در جلوگیری از رشد قارچ نقش مؤثری داشته باشد. با توجه به تولید افلاتوکسین توسط این دو قارچ میتوان با رعایت بهداشت و کنترل عوامل محیطی از تولید این توکسینها جلوگیری بهعمل آورد.
واژههای کلیدی: آسپرژیلوس
آفلاتوکسین
اسیدیته
دما
رطوبت
2017
08
23
37
47
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6530_afe17cc4758bdec5d92fbd73fc2d6057.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
کارآیی دو حشرهکش جذبی برای ضدعفونی بذور گندم نان بهمنظور مدیریت برخی بیماریهای ویروسی دارای ناقل طبیعی در شهرکرد
ناصر
امانی فر
چکیده
بیماریهای ویروسی مهمترین بیماریهای غلات در استان چهارمحال و بختیاری هستند. طی سه سال زراعی از 1384 تا 1387 تأثیر دو سم ایمیداکلوپرید و تیامتوکسام بهعنوان پوششدهندهی بذر در کنترل برخی از بیماریهای ویروسی دارای ناقل طبیعی، شامل: کوتولگی زرد جو و غلات، کوتولگی گندم، موزاییک زرد نواری جو، موزاییک ایرانی ذرت و موزاییک رگهای گندم، با استفاده از سه رقم گندم نان شامل الوند، طوس و شهریار در شرایط آلودگی طبیعی در شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. درصد آلودگی بوتهها بر اساس علائم بیماری و آزمون الیزا تعیین گردید. در زمان برداشت محصول، عملکرد دانه و اجزاء عملکرد در هر کرت آزمایشی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ضدعفونی بذر با هر دو حشرهکش ایمیداکلوپرید و تیامتوکسام اثر معنیداری در کاهش بیماری و افزایش عملکرد دانه دارد. بهترین تیمار آزمایشی ازنظر عملکرد دانه گندم و کاهش بیماریهای ویروسی، رقم شهریار ضدعفونی شده با ایمیداکلوپرید بود. میزان بیماریهای ویروسی در ارقام الوند، طوس و شهریار به ترتیب از بیشترین به کمترین بود. ایمیداکلوپرید در کاهش بیماریهای ویروسی و افزایش عملکرد دانه گندم مؤثرتر از تیامتوکسام بود. ضدعفونی بذر با حشرهکشها در میزان آلودگی به موزاییک رگهای گندم اثر نداشت، اما درصد آلودگی به ویروسهای کوتولگی زرد جو (سروتیپ های PAV، MAV)، کوتولگی زرد غلات (سروتیپRPV)، کوتولگی گندم، موزاییک زرد نواری جو و موزاییک ایرانی ذرت نسبت به کرتهای بدون ضدعفونی بذر را کاهش داد.
واژههای کلیدی: ضدعفونی بذر
گندم نان
حشرهکش
بیماریهای ویروسی
چهارمحال و بختیاری
2017
08
23
49
61
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6531_8eacf7f3c3e0ae4712bb3f8a90a96af4.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
مطالعه ی اثر چند حشرهکش روی مراحل مختلف زیستی پسیل آسیائی مرکبات Kuwayama Diaphorina citri در شرایط مزرعهای
غلامرضا
گلمحمدی
مهدی
ناصری
علی اکبر
کیهانیان
چکیده یکی از بیماریهای خطرناک مرکبات، گرینینگ یا میوه سبز مرکبات می باشد که از برخی نقاط کشور گزارش شده است. از آنجاییکه حشرهی ناقل این بیماری، پسیل آسیایی مرکبات با نام Diaphorina citri نیز در ایران حضور دارد و با توجه به مقاومت زیاد این حشره به ترکیبات حشره کش، بررسی آفت کشهای با نحوه عمل متفاوت امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار شامل کلوتیانیدین (WG 50) به نسبت 3/0 درهزار ، استامی پراید (WP 20) به نسبت 5/0 در هزار، دیفلوبنزورون (46 SC) به نسبت 75/0 در هزار، کلوفلوآزوران (EC 50) به نسبت 4/0 در هزار، پایریپروکسیفن (10 EC) به نسبت 75/0 در هزار و تیمار شاهد (آب) با سه تکرار انجام شد. نمونه برداری از درختان یک روز قبل از سمپاشی و سه روز و 10 روز پس از سمپاشی انجام شد. برای نمونه برداری، از هر چهار جهت درخت چهار شاخه جوان 10 سانتیمتری، انتخاب و برداشت شد. درصد کارایی با استفاده از فرمول هندرسون-تیلتون محاسبه گردید. بنابر نتایج میانگین دو سال روی حشرات کامل در ده روز پس از سمپاشی، بالاترین و پایینترین درصد کارایی را حشره کشهای کلوتیانیدین و پایریپروکسیفن به ترتیب با 89/89 و 34/27 درصد نشان دادند. نتایج پس از 10 روز درصد کارایی روی پورهها در تیمارهای کلوتیانیدین، استامی پراید، دیفلوبنزورون، کلوفلوآزوران، پایریپروکسیفن بترتیب 18/83، 94/77، 08/84، 32/74 و 33/63 درصد بر آورد گردیدند. حشرهکشهای دیفلوبنزرون و پایریپروکسیفن روی حشرات کامل اثر کمتری در مقایسه با پورهها داشتند. بطور کلی همه حشرهکشها بجز پایریپروکسیفن برای کنترل پسیل مرکبات میتوانند توصیه شوند.
واژههای کلیدی: پسیل مرکبات
حشره کش
نئونیکوتنوئید و ترکیبات IGRs
2017
08
23
63
70
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6532_a827161f459b13992a30f57355fc65b8.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
اثرات جانبی برخی آفت کش ها روی سن شکارگر(Hemiptera: Miridae) Nesidiocoris tenuis Reuter
محمدعلی
ضیایی مدبونی
محمدامین
سمیع
پیمان
نامور
سمیه
رنحبر
چکیده سن شکارگر Nesidiocoris tenuis Reuter یک گونه حشره- گیاهخوار است که امروزه به عنوان یک عامل کنترل زیستی بالقوه سفیدبالکها و پروانهی مینوز گوجهفرنگی Tuta absoluta (Meyrick) (Lepidoptera: Gelechiidae) بصورت گسترده در برنامههای مدیریت تلفیقی آفات در گلخانهها بکار گرفته میشود. در این تحقیق اثرات جانبی حشرهکشهای پیمتروزین و کلرانترانیلیپرول + آبامکتین و قارچکشهای مانکوزب و ایپرودیون + کاربندازیم روی زندهمانی و تعداد نتاج سن شکارگر N. tenuis بررسی شد. حشرات بالغ سن شکارگر به روش باقیمانده برگی و غذای آلوده بصورت توام در معرض سم قرار گرفتند. هیچ یک از سموم به جزء حشرهکش کلرانترانیلیپرول + آبامکتین تلفات معنیداری روی شکارگر ایجاد نکردند ولی زادآوری شکارگر تحت تاثیر همه سموم قرار گرفت. بیشترین کاهش زادآوری مربوط به حشرهکش کلرانترانیلیپرول + آبامکتین (52/92%) بود و ایپرودیون + کاربندازیم (22/43%)، پیمتروزین (44/37%) و مانکوزب (14/17%) به ترتیب در ردههای بعدی قرار گرفتند. سمیت سموم بر مبنای ضریب کاهش E محاسبه شد و طبق گروهبندی IOBC کلرانترانیلیپرول + آبامکتین جزو سموم متوسط مضر، پیمتروزین و ایپرودیون + کاربندازیم جزو سموم اندکی مضر و مانکوزب در گروه سموم بیضرر قرار گرفت.
واژه های کلیدی: حشره کش
دشمنان طبیعی
قارچکش
گروهبندی IOBC
مرگ و میر
نتاج
2017
08
23
71
82
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6533_a40a64d8f210911a814081daff2eed51.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
پارامترهای جمعیتی بید گوجه فرنگی Tuta absoluta (Meyrick) (Lep.:Gelechiidae) روی سه گونهی گیاهی تیرهی بادمجانیان در شرایط آزمایشگاهی
ابراهیم
تامولی طرفی
علی اصغر
سراج
علی
رجب پور
چکیده بید گوجه فرنگیTuta absoluta (Meyrick) یکی از آفات کلیدی و خطرناک گیاهان تیرهی بادمجانیان به ویژه گوجهفرنگی است. این حشره، آفتی محدودخوار است که موطن اصلی آن امریکای جنوبی و کشور پرو میباشد. بدلیل اهمیت بالای آفت و خسارت جبران ناپذیر آن روی تیرهی بادمجانیان، پارامترهای جمعیتی این حشره روی میزبانهای گوجهفرنگی، بادمجان و فلفل با تهیهی جدول زندگی، تعیین گردید. آزمایشها در شرایط دمایی ºC1±25، رطوبت نسبی 5±60% و دورهی نوری 8 : 16 ساعت (تاریکی: روشنایی) در اطاقک رشد انجام شد. برای تهیهی جدول زندگی، ابتدا بید گوجهفرنگی برای دو نسل متوالی روی هر گیاه پرورش داده شد و از تخم های نسل سوم برای انجام آزمایشها استفاده گردید. برای آنالیز دادهها از برنامه TWO SEX – MS Chart استفاده شد. بر این اساس مقدارهای rm، λ،Ro و T بید گوجهفرنگی به ترتیب برای گوجهفرنگی و بادمجان برابر با (006/0±094/0و005/0±0615/0 1- روز)، ( 007/0±098/1 و 006/0±063/1 1- روز)، (72/4±48/22 و26/2±95/10 ماده/ نتاج) و (32/0±35/33 و 27/0±90/38 روز) بدست آمد. از طرفی بید گوجهفرنگی، چرخه زندگی خود را روی فلفل تکمیل ننمود. نتایج بدست آمده روی میزبانهای مختلف اختلاف معنی داری نشان میدهند. از این نتایج میتوان در جهت اجرای یک برنامه موفقIPM علیه بید گوجهفرنگی در مزارع و گلخانههای کشت گیاهان خانواده بادمجانیان استفاده کرد.
واژه های کلیدی : بید گوجهفرنگی
پارامترهای جمعیتی
بادمجانیان
2017
08
23
83
92
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6534_9ffb23ccb7d30bccf6d9d7d2f398001c.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
اثر کشندگی قارچهای Metarhizium anisopliae (Metsch.) sorokinin و Beauveria bassiana (Bals.) Vuill. روی لارو و حشره ی کامل سوسک شیره خوار خرما (Carpophilus hemipterus (Col.: Nitidulidae))
فاطمه
جمالی
محمدامین
کهن مو
فریبا
سهرابی
چکیده
سوسک شیره خوار خرما، Carpophilus hemipterus یکی از آفات پس از برداشت میوه خرما میباشد که خسارت زیادی را در شرایط انبار به بار میآورد. روشهای مختلفی برای کنترل آفات پس از برداشت وجود دارد که یکی از مهمترین آنها کاربرد قارچهای بیماریزای حشرات به عنوان عوامل کنترل زیستی میباشد. در این مطالعه، قارچهایIran 1395C Beauveria bassiana و Metarhizium anisopliae Iran1018C برای کنترل لارو سن چهار و حشرهی کامل آفت مورد استفاده قرار گرفتند. روش زیستسنجی برای لاروها با استفاده از کاغذ صافی سترون آغشته به سوسپانسیون اسپور و برای حشرهی کامل، با غوطهوری حشرات در سوسپانسیون اسپور بود. سوسپانسیون اسپور با غلظتهای 108×3، 107×3، 106×3 و 105×3 کنیدی در میلیلیتر در توئین 02/0 درصد تهیه شد؛ سپس میزان مرگ و میر حشرات کامل پس از 3، 7، 9، 11 و 13 روز و برای لاروها پس از 3، 7 و 9 روز ثبت گردید. آزمایشها در سه تکرار (هر تکرار شامل 10 لارو یا حشره بالغ)، در دمای ºC 25 در تاریکی انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان مرگ و میر با افزایش زمان و غلظت سوسپانسیون اسپور افزایش یافت. میزان مرگ و میر، ناشی از قارچ B. bassiana برای غلظتهای فوقالذکر، برای حشرات کامل به ترتیب شامل 4/24، 4/14، 8/12 و 5/10 درصد و برای لاروها شامل 3/83، 7/76، 2/72 و 1/71 درصد بود. بعلاوه مشخص شد که کاربرد این قارچ در غلظت 108×3 کنیدی در میلیلیتر پس از 15 روز و در تمامی غلظتها پس از 9 روز به ترتیب منجر به بیشترین میزان مرگ و میر در حشرات بالغ (30 درصد) و لاروها (100 درصد) گردید. در قارچ M. anisopliae، میزان مرگ و میر لاروها برای غلظتهای فوق به ترتیب شامل 9/78، 6/75، 3/73 و 4/54 درصد و برای حشرات کامل 7/51، 6/20، 2/12 و 10 درصد بود. از طرف دیگر، این قارچ در غلظت 108×3 اسپور در میلیلیتر پس از 15 روز و در غلظت 105×3 اسپور در میلیلیتر پس از 7 روز به ترتیب موجب بیشترین میزان مرگ و میر در حشرات بالغ (3/63 درصد) و لاروها (97 درصد) گردید. نتایج نشان میدهد که جدایههای قارچی مورد استفاده در این پژوهش دارای توانایی حشرهکشی بالایی علیه لارو و حشره کامل سوسک شیرهخوار خرما بوده و میتوانند برای محافظت از محصول، پس از برداشت مورد استفاده قرار گیرند.
واژه های کلیدی: بیماریزای حشرات
سوسک شیره خوار
کنترل زیستی
2017
08
23
93
105
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6535_d544b6f4b7a4252bef54ce1c56422d49.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1396
6
2
ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و تغییرات فیزیولوژیکی در گلابی بعد از مایه زنی با باکتری مولد بیماری آتشک (Erwinia amylovora)
مهسا
باغبانی
جواد
عرفانی مقدم
خشنود
نورالهی
چکیده
به منظور بررسی فعالیت آنتیاکسیدانی در ارقام گلابی درگزی و ویلیام دوشس بعد از مایهزنی با باکتری مولد بیماری آتشک (E. amylovora)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. ارزیابی مقاومت بر اساس درصد نسبت پیشرفت بیماری آتشک در شاخه به کل طول شاخه صورت گرفت. برخی از شاخصهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شامل آنزیمهای آسکوربات پراکسیداز (APX)، کاتالاز (CAT)، گایاکول پراکسیداز (POX)، تجمع پراکسید هیدروژن و ظرفیت کل آنتیاکسیدانی (TAC) قبل از تلقیح باکتری (زمان صفر) و سه، شش، 9، 12 و 15 روز بعد از مایهزنی با باکتری مولد بیماری آتشک به منظور تعیین نقش آنها در مکانیزم مقاومت بعد از حملهی پاتوژن اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد کلیهی پارامترهای بیوشیمیایی تحت تاثیر حملهی پاتوژن قرار گرفتند. بیشتر پارامترهای بیوشیمیایی در رقم درگزی در مقایسه با رقم ویلیام دوشس، بعد از حملهی پاتوژن افزایش معنیداری نشان دادند. فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز در رقم درگزی اختلاف معنیداری در سطح یک درصد با رقم ویلیام دوشس در طول دورهی تلقیح داشت و در روزهای ششم تا دوازدهم بعد از تلقیح به حداکثر مقدار رسید. بررسی پیشرفت بیماری در سرشاخهها نشان داد سرعت پیشرفت نکروز در سرشاخهی گلابی در ارتباط با شاخص حساسیت رقم بود به طوریکه رقم ویلیام دوشس با شاخص حساسیت بیشتر، دارای سرعت نکروز بالاتری بود.
واژه های کلیدی: گلابی
آنزیم
شاخص های بیوشیمیایی
کاتالاز
پراکسید هیدروژن
2017
08
23
107
120
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_6536_cecd32f5e6a6691bb80537d52b9fae9d.pdf