2024-03-29T15:12:55Z
https://arpp.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1119
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
امکان سنجی پرورش سن شکارگر Macrolophus pygmaeus Rambur (Hemiptera: Miridae) با استفاده از کیست آرتمیا (Artemia urmiana Gunther) از دریاچه ی ارومیه در شرایط آزمایشگاهی
مهین
قاسم زاده
غلامحسین
قره خانی
چکیده سن شکارگر همه چیزخوارRambur Macrolophus pygmaeus در برنامههای مدیریت تلفیقی آفات، به ویژه آفات گلخانهای جایگاه ویژهای پیدا کرده است. در این تحقیق، به منظور بررسی امکان پرورش آن، برخی از فراسنجههای زیستی این شکارگر با تغذیه از کیست آرتمیا (Gunther Artemia urmiana) و تخم شبپرهی آرد (kuehniella Zeller Ephestia) به عنوان غذای استاندارد و غلاف لوبیاسبز L. Phaseoulus vulgaris به عنوان بستر تخمگذاری و تأمین رطوبت، در دمای 1±25 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورهی نوری 8 :16 ساعت تاریکی به روشنایی، با 60 تکرار بررسی شدند. نتایج نشان داد که مدت زمان نشو و نمای مرحلهی پورگی با تغذیه از تخم شبپرهی آرد و کیست آرتمیا برای حشرات نر به ترتیب 11/0±04/17 و 18/0±06/18 روز و حشرات ماده به ترتیب 09/0±31/17 و 15/0±17/18 روز، با تفاوت معنیدار بود. بررسی فراسنجههای تولیدمثلی، نرخ خالص باروری، نرخ ذاتی تولیدمثل و نرخ متناهی افزایش جمعیت در تغذیه از هر دو غذا در سطح احتمال پنج درصد تفاوت معنیدار نشان دادند. این مطالعه نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت ( ) این شکارگر به ترتیب 005/0±080/0 و 006/0±064/0 روز1–، نرخ خالص تولیدمثل ( ) به ترتیب 97/2±12/18 و 43/2±70/10 تخم به ازای هر فرد و مدت زمان تکمیل یک نسل ( ) به ترتیب 33/0±93/35 و 53/0±66/36 روز بوده است. براساس نتایج به دست آمده، استفاده از تخم شبپرهی آرد جهت پرورش سن شکارگر مناسبتر میباشد ولی در صورت عدم دسترسی به تخم شبپرهی آرد تداوم و نگهداری جمعیت این سن شکارگر با کیست آرتمیا نیز امکانپذیر میباشد.
واژه هایی کلیدی: پرورش آزمایشگاهی
رژیم غذایی
فراسنجههای زیستی
Ephestia Kuehniella
Macrolophus pygmaeus
2019
02
20
1
17
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8637_c07118e36eed0b0dbe9beaf718008c7a.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
تعیین ویژگی های فنوتیپی و گروه بندی جدایه های Pseudomonas syringae pv. syringae عامل شانکر زردآلو در استان آذربایجان شرقی با تکیه بر فعالیت هسته ی یخ
یلدا
واصبی
رضا
خاکور
بوریس
ویناتزر
محمدمهدی
فقیهی
عادل
صابروند
چکیده شانکر باکتریایی درختان میوهی هستهدار یکی از مهمترین بیماریهای هستهداران در جهان میباشد. در سالهای اخیر گسترش علایم شانکر همراه با ترشح صمغ و بلاست شکوفه در مناطقی از استان آذربایجانشرقی مشاهده گردیده است. از بافتهای آلودهی جوانه، شکوفه، شاخه و تنهی درختان باغات زردآلو بر اساس آزمونهای ریختشناسی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گروه LOPAT و GATTa، جدایههای فلورسنت Pseudomonas yringae pv. syringae (Pss) جداسازی و شناسایی شدند. جدایهها ترجیح میزبانی نداشته و با درجات مختلف پرآزاری روی سرشاخههای سبز بریدهی زردآلو و غلافهای لوبیاسبز بیماریزایی نشان دادند. در تمامی جدایهها قطعه 725 جفتبازی ژن syrB دخیل در سنتز زهرابه سیرینگومایسین ردیابی گردید و جدایهها با اختلاف معنیداری از رشد رویشی پرگنهی قارچ Geotrichum candidum با تولید زهرابه ممانعت کردند. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی طراحیشده INAF/INAR بخشی از ناحیهی ژنی inaZ تکثیر شد و فنوتیپ فعالیت هستهی یخ با درجات مختلف در کلیهی جدایهها مشاهده گردید. با تعیین توالی بخشی از ناحیه 16S rRNA و ژنهای rpoD و inaZ تنوع ژنتیکی در میان جدایهها با رسم تبارنما بر اساس روش بایزین مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در میان جدایههای Pss عامل شانکر زردآلو هم از لحاظ فنوتیپ بیماریزایی، سنتز زهرابه و تشکیل هستهی یخ و هم از لحاظ ژنتیکی تنوع وجود دارد.
واژه های کلیدی: بیماریزایی
تنوع
rpoD
inaZ
2019
02
20
19
36
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8638_4f34794c505f1dfc6e9ecfa374da67ae.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
تعیین قدرت بیمارگری Nucleopolyhedro virus روی کرم قوزهی پنبه، Helicoverpa armigera و شب پرهی پشت الماسی، Plutella xylostella
مریم
کلانتری
زهرا
معقولی فرد
رسول
مرزبان
چکیده ویروسNucleopolyhedrosis virus بهخاطر مزیتهای فراوان مانند اثر اختصاصی روی لارو حشرات آفت، عدم تاثیر نامطلوب روی محیط زیست و جانداران غیرهدف و همچنین سهولت ترکیب و تلفیق با سایر روشهای کنترلی، جایگاه ویژهای در مدیریت کنترل آفات دارد. اولین قدم بهعنوان پایه و اساس تحقیق روی این ویروس، بررسی قدرت بیمارگری آن درکنترل آفات مورد هدف است. در این تحقیق قدرت بیمارگری ویروس روی لارو سن دوم کرم قوزهی پنبه،Helicoverpa armigera Hübner و شب پرهی پشت الماسی،Plutella xylostella L. در دمای 2± 27 درجهی سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65% و دورهی نوری 16:8 (تاریکی:روشنایی) بررسی شد. غلظت کشندهی 50 درصد (LC50) Nucleopolyhedrosis virus روی لارو سن دوم کرم قوزهی پنبه Helicoverpa armigera OB ml-1103×2/9 و شب پرهی پشت الماسی Plutella xylastella OB ml-1104×8/3 محاسبه شد، که بیمارگری ویروس با کمترین غلظت کشندهی 50 درصد روی کرم قوزهی پنبه بهتربود. زمان لازم برای مرگ و میر 50 درصد (LT50) در غلظت OB ml-1106 روی لارو سن دوم،H. armigera پنج روز و در جمعیت شب پرهی پشت الماسی، P. xylostella8/4 روز تعیین گردید که تقریبأ با هم مطابقت دارند. نتایج این تحقیق نشان داد که Nucleopolyhedro virus دارای قدرت بیمارگری بیشتری روی کرم قوزهی پنبه نسبت به شب پرهی پشت الماسی است. به نظر می رسد اگرچه این ویروس روی میزبان اصلی قدرت بیمارگری بیشتری دارد ولی نتایج این مطالعه نشان داد که میتواند بعنوان عامل کنترل شب پرهی پشت الماسی نیز بکار گرفته شود.
واژههای کلیدی: کنترل میکروبی
کرم قوزهی پنبه
شب پرهی پشت الماسی
ویروس
2019
02
20
37
47
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8639_b6f6b2e6a98e69bdce882bc04a992404.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
ارزیابی مقاومت برخی از ارقام رایج هلو و شلیل در ایران نسبت به قارچTaphrina deformans،عامل پیچیدگی برگ هلو
حسین
خبازی جلفایی
ناصر
بوذری
مینا
غزاییان
شیما
عظیمی
صدیقه
زمانی
چکیده پیچیدگی برگ یک بیماری مهم در هلو و شلیل است.کاشت ارقام مقاوم، یکی از بهترین روشها جهت پیشگیری و کنترل این بیماری میباشد. در بررسی حاضرحساسیت 17 رقم هلو وشلیل به قارچ عامل بیماری پیچیدگی برگ هلو بررسی گردید. نتایج ارزیابیها در سال اول (1394) نشان داد که بیشترین میزان شدت بیماری مربوط به ارقام کال دسی2000 و جولای آلبرتا بود که بر اساس تیپ واکنش ارقام در گروه حساس (S) قرار گرفت. سپس ارقام بی بی گلد، رد اسکین، اسپرینگ تایم و آنتونی بیشترین میزان شدت بیماری را داشتند که همگی بر اساس تیپ واکنش ارقام، نیمه مقاوم (MR) طبقهبندی شدند. در مقابل، ارقام آمسدن، ردهاون، اسپرینگ کرست و فایت به ترتیب کمترین میزان شدت بیماری را داشته و همگی بسیار مقاوم (HR) طبقهبندی شدند. در سال دوم ارزیابی (1395)، ارقام اسپرینگ تایم و کال دسی 2000 بیشترین میزان شدت بیماری را داشته و بر اساس تیپ واکنش ارقام هر دو بسیار حساس به بیماری (HS) طبقه بندی شدند. ارقام جولای آلبرتا و بی بی گلد در رتبهی بعدی قرار داشتند که هر دو حساس به بیماری (S) شناخته شدند. در مقابل، ارقام آمسدن، ردهاون و روبین کمترین میزان شدت بیماری را داشته و بر اساس تیپ واکنش ارقام بسیار مقاوم(HR) بودند. بنابراین با توجه به نتایج دو سال ارزیابی میتوان گفت که ارقام کال دسی2000، اسپرینگ تایم و سپس جولای آلبرتا و بی بی گلد نسبت به سایر ارقام مورد بررسی بیشترین حساسیت و ارقام آمسدن و ردهاون بیشترین مقاومت را نسبت به بیماری پیچیدگی برگ هلو دارند.
واژههای کلیدی:Sphaerotheca pannosa
Taphrina deformans
حساسیت
کنترل
مقاومت
2019
02
20
49
60
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8640_030e2d5ce779e322ece0385c3f1e70d6.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
برخی ویژگی های بیوشیمیایی آلفا- آمیلازهای گوارشی Anagasta kuehniella (Zeller) (Lepidoptera: Pyralidae) و اثرات مهارکنندگی سه عصارهی پروتئینی روی فعالیت آنها
اکرم
مقدمی
رضا
فرشباف
سیما
مجیدیانی
چکیده شب پرهی مدیترانهای آرد، Anagasta kuehniella (Zeller) (Lep.; Pyralidae) با تغذیه از آرد سبب کاهش کیفیت نان تولیدی میشود. ایجاد اختلال در دستگاه گوارش حشرات با استفاده از مهارکنندههای آنزیمهای گوارشی که از گیاهان تراژن استخراج میشوند، یکی از روشهای کنترل محسوب میشود. در این مطالعه، اثر عصارههای پروتئینی گندم ارقام سیوند، سرداری و تریتیکاله روی فعالیت آلفا- آمیلازهای لاروهای سنین چهارم و پنجم شب پرهی مدیترانهای آرد بررسی شد. برای استخراج پروتئین از بذرها، آمونیوم سولفات 70 درصد مورد استفاده قرار گرفت. اسیدیته و دمای بهینهی فعالیت آلفا- آمیلاز به ترتیب 10 و 40 درجهی سانتیگراد به دست آمد. طبق نتایج حاصل، بالاترین غلظت عصارههای پروتئینی ارقام گندم سیوند و سرداری (13میکروگرم پروتئین بر میلیلیتر) و تریتیکاله (16 میکروگرم پروتئین بر میلیلیتر) فعالیت آنزیم را به ترتیب 08/73، 07/71 و 88/65 درصد در لاروهای سن پنجم و 16/58، 14/42 و 25/50 درصد در لاروهای سن چهارم کاهش دادند. در پایینترین غلظت عصارههای پروتئینی گندم ارقام سیوند و سرداری (812/0 میکروگرم پروتئین بر میلیلیتر) و تریتیکاله (یک میکروگرم پروتئین بر میلیلیتر) نیز فعالیت آنزیم را به ترتیب93/19، 8/17 و 26/25 درصد در لارو سن پنجم و 78/11، 81/12 و 09/10 درصد در لارو سن چهارم کاهش دادند. در ژل زایموگرام بدون استفاده از مهارکننده تنها یک باند مشاهده شد. در بالاترین غلظت عصارهها، در لاروهای سن پنجم، باند آمیلازی ناپدید شد و در لاروهای سن چهارم، وضوح باند کمتر شد. با کاهش دز مهارکنندهها، وضوح باندها افزایش یافت. طبق نتایج به دست آمده، عصارههای پروتئینی ارقام سیوند، سرداری و تریتیکاله پتانسیل خوبی برای کاهش فعالیت آمیلازی در لارو آفت مورد نظر داشته و میتواند در برنامههای مدیریت این آفت در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
واژههای کلیدی:شب پرهی مدیترانهای آرد
آلفا- آمیلاز
مهارکنندههای آنزیم
عصاره پروتئینی
1970
01
01
61
72
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8641_0814aead6d92e97d3d6b6ea94db76ae2.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
ارزیابی دو گونه ی بومی Trichoderma harzianum و Trichoderma atroviride علیه قارچ Plenodomus lingam عامل ساق سیاه کلزا در شرایط گلخانه
رحیمه
اکبری
فاختک
طلیعی
کامران
رهنما
زهرا
وکیلی
چکیده در این تحقیق تاثیر قارچهای Trichoderma harzianum و T. atrovirideعلیه P. lingamدر شرایط آزمایشگاه و گلخانه بررسی شد. سنجش آزمایشگاهی به صورت آزمونهای کشت متقابل و تولید ترکیبات فرار انجام گردید. برای سنجش گلخانهای نیز از دو روش تیمار بذر با آنتاگونیست و مایهزنی اندام هوایی گیاهچههای کلزا با سوسپانسون اسپوری عوامل آنتاگونیست استفاده شد. آزمایش در قالب دو طرح کاملا تصادفی جداگانه با چهار تکرار انجام شد. درصد مرگومیر گیاهچهها و شدت آلودگی حاصل تعیین گردید. نتایج نشان داد که هر دو گونه قارچ، توان آنتاگونیستی بالایی در برابر بیمارگر دارا بودند. در آزمون کشت متقابل، جدایهها اثر آنتاگونیستی بالایی بر رشد میسلیوم P. lingam نشان دادند. دو جدایهی T. harzianum و T. atrovirideرشد قارچ را به ترتیب 6/58 و 4/71 درصد مهار کردند. درصد بازدارندگی از رشد دو جدایه، در آزمون ترکیبات فرار 120 و 240 ساعت پس از کشت، به ترتیب 21-15 و 39-31 درصد تعیین شد. در آزمون گلخانهای هر دو گونه به طور معنیداری (01/0P<) شدت بیماری را نسبت به شاهد کاهش دادند. نتایج آزمایشهای گلخانهای نشان داد که در روش تیمار بذر، جدایههای آنتاگونیست به ترتیب 5/42 و 47 درصد بیماری را کاهش دادند. در تیمار اندامهای هوایی با جدایههای T. harzianum و T. atroviride، شدت بیماری به ترتیب 13/63 و 79/78 درصد کاهش یافت. بنابراین هر دو گونه پتانسیل قابل توجهی برای مهار زیستی بیماری ساق سیاه کلزا دارند ولی در مجموع گونه T. atrovirideموثرتر از گونه دیگر بر علیه این بیمارگر عمل کرد.
واژه های کلیدی: آنتاگونیست
کلزا
Plenodomus lingam
Trichoderma harzianum
Trichoderma atroviridae
1970
01
01
73
86
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8642_dad77dbdcd7562152593979abcdb1534.pdf
پژوهش های کاربردی در گیاهپزشکی
2383-1855
2383-1855
1397
7
4
تاثیر قارچ مایکوریز بر فاکتورهای بیماریزایی نماتد ریشه ی گرهی (Meloidogyne incognita) و تغییرات هیستوپاتولوژیکی در ارقام متحمل و حساس خیار
آمنه
حسینی خواه
سعید
رضایی
سالار
جمالی
حمیدرضا
زمانی زاده
فرهاد
رجالی
چکیده نماتدهای مولد گره ریشه (Meloidogyne spp.) از مهمترین نماتدهای انگل گیاهی است که سبب ایجاد خسارت روی اکثر محصولات کشاورزی می شوند. در این تحقیق، به بررسی اثر قارچ مایکوریز آربوسکولار Funneliformis mosseae در کنترل نماتد ریشهی گرهی خیار، M. incognita پرداخته شد. بدین منظور آزمونی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که اضافه کردن قارچ مایکوریز به خاک یک ماه قبل از تلقیح نماتد، موجب کاهش معنی دار فاکتورهای بیماریزایی نماتد (تعداد گال، تعداد کیسهی تخم، تعداد تخم در هر کیسهی تخم و تعداد لارو سن دوم) در هر دو رقم متحمل و حساس گردید. علی رغم اینکه پارامترهای بیماریزایی نماتد در رقم متحمل در مقایسه با رقم حساس، کمتر بود اما تلقیح ریشههای حساس با قارچ مایکوریز در رقم حساس، موجب کاهش قابل توجه عوامل بیماریزایی نماتد شد. عامل تولیدمثل در گیاهان مایهکوبی شده با قارچ مایکوریز در دو رقم متحمل و حساس به ترتیب 50 و 6/66 درصد کاهش نشان داد. حضور قارچ مایکوریز قبل از تلقیح نماتد در رقم متحمل و حساس به ترتیب سبب کاهش 64 و 3/63 درصدی جمعیت لارو سن دوم در خاک گردید. همچنین مقایسه میانگین تعداد و اندازهی سلولهای غول آسا، تعداد و قطر هسته و مساحت سلول غول آسا در دو رقم، نشاندهندهی اختلاف معنی دار آماری بین گیاهان تلقیح شده با قارچ مایکوریز و گیاهان غیرمایکوریزی بود. با توجه به اینکه قارچ مایکوریز باعث کاهش بیماریزایی نماتد ریشهی گرهی و افزایش مقاومت رقم حساس نسبت به نماتد می گردد، می تواند به عنوان گزینه ای در جهت مهار زیستی نماتد ریشهی گرهی مورد توجه قرار گیرد.
واژههای کلیدی: خیار
مهار زیستی
Meloidogyne incognita
قارچ مایکوریز آربوسکولار
1970
01
01
87
101
https://arpp.tabrizu.ac.ir/article_8643_a031040d93dfcdbefec221a47bf22760.pdf